جدایی
رفت ... بی هیچ کلامی و حرفی
گرچه به ظاهر این جدایی موقتی بود
اما مرد به خوبی میدونست که این جدایی پایانی ندارد و ماندگار است
اما چاره ای نداشت جز قبول این درخواست
چون مدتها بود که فهمیده بود بودنش کمکی به
حل مشکلات نمی کنه
پس شاید حالا نبودنش باعث بشه تا زن رنگ آرامش رو ببینه
وقتی قبول کرد به خوبی می تونست سبک شدن
شونه های زن رو احساس کنه
شونه هایی که بالاخره بعد از سالها درد و رنج
حالا دیگه آزاد بودن و رها
و مرد برای این جدایی حرفی نداشت جز سکوت و سکوت و سکوت
سکوتی که در پشت اون هزاران فریاد نهفته بود .....
نظرات شما عزیزان:
آپم
بياي هاااااااااا
منتظرتم
خواهشا مسخره بازي رو بذار كنار
پاسخ:
سرم شلوغه فعلا
بياي هاااااااااا
منتظرتم
خواهشا مسخره بازي رو بذار كنار
آرش 

ساعت0:32---16 بهمن 1391
جه آب و جاروی به راه انداختی دمت گرم.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
mahsa-tala 

ساعت16:45---14 بهمن 1391
bazam like.gif)
.gif)
مثل همیشه زیبا.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)